..خداوند

ساخت وبلاگ

گفت خدا چیست ،گفتم بگو خدا چه چیزی نیست ،ابر و خورشید در آسمان به رقصی عاشقانه بودند و من در نجوا با نوایی که از دور دستهای درون به گوش میرسید ،شاید از لا به لای خاطره های کهنه شده در زمان.دریافتم ما انسانها خداوند را محدود در تعاریفی مشخص کرده و سپس به اثبات یا نقص آن اقدام میکنیم .گاهی خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه میگیریم و انتظار داریم مطابق خواسته های ما عمل کند و اگر خدایی نکرده خواسته ای از ما اجابت نشد ،سر به کفر و ناله و شیون برمیداریم ...باور کنیم که اگر بر فرض محال، ظرف ادراک ما لبریز شود، باز در نادانی و جهل هستیم ،جهلی نسبت به کل، نه نسبت به انکه باید باشم، و از آنکه هستیم باید اگاه شویم.خداوند را در ظرف درک و فهم خود محدود نکنیم و خود را خداوند ندانیم ...او در شناخت ها و ناشناخته هاست در پنهان ها و اشکارها....در ورای ظرف گنجایش مخلوقی که در او خلق گشته برای تجلی ،محدوده از اویی که نامحدود است

رضا2/9

رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:12