آخرین مطالب
امکانات وب
انسان روح نیست زیرا که روح از عالم تجرد است و خطا پذیر نیست و متغییر نیست .او در کمالی که باید باشد هست .انسان جسم نیست زیرا جسم همواره در تغییر است و از حالتی به حالت دیگر در حرکت است..انسان علم و دانش نیست زیرا علم همواره در تغییر است و دانش و اگاهی نیز در تناسب با ان در متفاوت شد .انسان احساس و عاطفه نیست زیرا احساس و عاطفه ی انسان همواره در حال تغییر و واکنش ها متفاوت به یک موضوع واحد است .و همواره نسبت به وقایع متفاوت در حال تغییر ظهور...انسان نه روح است نه جسم...از سویی دیگر ،چسم همواره در عمل به اندیشه ای است که از حواس ناپیداست و قابل دیدن و شنیدن و..نیست و تنها بواسطه ی اعمال میتوان تا حدی به ریشه های اندیشه پی برد...انسان،هوشیاری است که نیم نگاهی به عالم روح دارد و میتواند بصورت مرتب ،از عالم معنا برداشت های مختلف داشته باشد و میتواند ان اندیشه و معنا را تحت عنوان رامینی به جسم بدهد تا در راستای عمل به ان رفتار کند.مرز بین عالم ملک و ملکوت انسان است .پس قابلیت عمل در هر دو عالم را دارد و هیچ یک از دو عالم نیست .چه بسا رفتار و ظهور او در قالب کلمه و اندیشه باشد و چه بسا در قالب رفتار و عمل.پس انسان ظرفی است که از اقیانوس معنا و به فراخور ظرفیت داتی خود میتواند برداشت نموده ، و انرا در کشتزار عالم ماده به رویش بذر ان معنا ها جاری سازد
رضا5/11
رقص زمین...برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 102