با عشق

ساخت وبلاگ

غریزه و احساس و عاطفه و...عشق نیستند، بلکه مظاهری از عشق هستند در ابعادی مشخص ،علاقه به جنس مخالف ،عشق نیست بلکه تنها شکلی از عشق است ..عشق ،بیانگر محرکی است که حرکت را ایجاد یکند ،نیازی که اشتیاق را بوجود میاورد ،درک فاصله ای که تحرک را برای طی نمودن این فاصله ایجاد میکند..نیرویی که طالب را به سمت مطلوب سوق میدهد ،انگیزه ای که سختی مسیر را به شیرینی مبدل میکند تا طریق را تا مقصد به سفر باشیم...خواه این مطلوب در معرفتی عمیق باشد یا غریزه ای ناگزیر و یا ادراکی شعفناک...این عشق است که حرکت را خلق میکند و حرکت به تغییر ختم میشود و تغییر ،همواره در تطابق دادن مطلوب با طلب است ...و مطلوب نهایی همواره خویشتنی که در لایه های گلبرگ مانند ارتعاشات متعدد وکالبدهای متفاوت یا ساده تر بگویم،آگاهی های مختلف نهاده شده است و در طی هر مسیر درونی ،آن گلبرگ شکفته گشته و عطر و زیبایی وجود ،بیشتر نمایان میگردد..پس ریشه ی عشق در طلب مطلوبی است که خویشتن است و در خویشتن به این حقیقت میرسیم که افرینش ،تصویر همینخویشتن است در ابعاد متعدد ادراک و چون این ابعاد در سکوت گردد ،خویشتنی است که جز او نیست ..و ان دریچه ای بین دو بی انتهاست که چون دریچه فروریزد ،بینهایتی است در بینهایت که نتیجه حقیقیت است..انچه در بیان نگنجد.پس راز عشق در طالب ومطلوب بودن خویش است و انچه که در نمود خارجی به رویت رسد تنها دغده ای است که تمنای ظهور دارد و اشتیاق عیان گشتن...و اینممکن نشود مگر با کشف خویشتن ..و چون خویش را شناختی ،دست از من حق پنداری برداشته و تفاوتها را باور نموده و خود خدا پنداری را از میان برداشته و به وادی جان قدم مینهیم

رضا9/11

رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:22