عشق و جنون و مستی

ساخت وبلاگ

زیبایی لیلا را با چشم مجنون باید دیدن ،چون چشم مجنون در کاسه ی سر نباشد،راز چشمان و گیسوان لیلا در نهان باشد.چون نگاهت همه جنون شود،لیلا در چشمانت نگاه میشود و شب گیسوانش در رخسار مهتابی بر جان و دل شرر میزند و بر خاک ،آسمان مینشاند.موجودات همه در وجود به تنفس و ارتزاق و فهم و حیات .تا عبودیت نباشد و اخلاص در ایمان جاری نگردد و یقین از عمق وجود نجوشد،نقش و نگار ،خالق نقش و نگار، کی در چشم نشیند.همه چیز هست و این به حرکت در آگاهی است که لایه به لایه حجاب فرو میریزد و سفر از منزل نور به نور دیگری فراهم میگردد.جویندگی مجنون و بلوغ اوست که لیلا را از حجا بها به تابیدن مینشاند و قبله میشود نماز عشق را.تا نماز نباشد ،قبله به چه سود آید ؟

در نماز که میشوم تارهای گیسوی تو به نوازش دستانم میرساند مرا از پله های دلدادگی تا دل باختن ،آنگاه که دلی نبود و عقلی در عقلانیت نلغزید ،آمیخته میشوم در وصالی که از ذرات خاک به افلاک مینشاند این بی دل و بی عقلی که در تهی گشتن همه نی نوای الهی گشته.شرط اول شستن غبار است به وضو و وضوی با رود نور به قصد ستادن نور از خورشید جاودانگی و به روشنایی آتش دل ،به شهود رساندن زوایای پنهان گنجینه ی وجود را.تو در راه که باشی مقصد به تو مشتاقتر است که صیاد نه در فکر صید که صید بیقرار صیاد است در عالم عاشقی.آنکه به شراب تاک مستی نکرده و یه شراب جان شیدایی نیاموخته چگونه از شراب جنت تواند خیالی جوید برای جویندگی که این راه بیقرار ی است و رفتن و سوختن و روییدن

رضا5/1

+ نوشته شده توسط رضا در شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶ و ساعت 22:29 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 141 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 15:37