عاشق تا عشق

ساخت وبلاگ

من از پرسه زدن های بی پایان

گریزانم

میگریزم از رقص چون بادبادک

در مسیر باد...

خانه گزیدن در دل حباب

آشوب های ذهنی تهی

من از بیهودگی اداهای بی اندیشه

اندیشه های بی ادراک

من از تکرار تصویرهای مانده در سکون مرداب

گریزانم

عاشق که شدم ،خویشتن را یافتم.

در چشم تو نگاه گشتم

در نگاه من چشم گشتی

من به بیان تو همه نظاره

تو در نظر من همه نظرگاه

خویشتن را یافتم در چشم تو که همچون زلال چشمه ای آرام

میکشاند نگاهم را تا ژرفای خویشتن

در نگاه من چشم گشتی

تا به بیان چشم تو خویشتن را...

کلمه ها شعر گشت

شعرها همه رودی از چشمه ی نگاه تو جاری

عاشق که شدم

تکرار شکست

تقلید سوخت

زمان ..گریزان پای گریخت

پیچش گیسوی تو ریخت

پای سجاده دشت سینه ی من

سینه ام سجاده ای گشت رو به قبله ی عشق

عاشق که شدم

خوابهایم همه نماز گشت

دلم ..اذان میسرایید

دستانم در وضوی دستانت رنگ خدا گرفت

غاشق که شدم همه بیان شد سکوت و فریادم

من به بیان خویش

خود را یافته.

در چشم تو پیدا گشتم

آنگاه که عاشقی را عاشق گشتم

رضا9/16

 

 

 

+ نوشته شده توسط رضا در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۶ و ساعت 22:40 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : عاشق, نویسنده : jonunemehr بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06