رقصیدن

ساخت وبلاگ

دلم رقصیدن میخواهد

تارهای نور خورشید را

ساز خیالم مینوازد با ابر

میبرد رود نگاه تو جان مرا

رقص کنان

کوچه باغ های شهر دلتنگی را

میرساند عطر شاخه های درختانش

به بهشت آغوش تو

دلم رقصیدن میخواهد

پریدن از این شهر حباب

لحظه های حسرت و آه

دستانی تهی

شانه هایی خالی

سینه ای مانده در انتظار نگاه مهر ماه

کجاست باران لبانت که آسمان ابری این شهر را

برساند به نقاشی حلقه ی رنگها و کمانی از نور

من در این پیله ی در آغوش خویش خزیدن

سخت در دام تنهایی و تنگی و انتظارم

بگشا چشمانت را

موسیقی نگاهت را جاری ساز

دل من رقص میخواهد

پایکوبی با نوای شکفتن یک برگ

تولد یک گل

رقص گیاه با نور.

طراوت دستانت را قلب من سالهاست...

سازی مینوازد در دوردست

خیالم همه در ریزش آشوب تارهای گیسوانت

رقص مستانه ام را آغاز

لبان توست

رضا 1/6

 

 

 

+ نوشته شده توسط رضا در چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 16:52 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : رقصیدن, نویسنده : jonunemehr بازدید : 126 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:31