و عشق را

ساخت وبلاگ

حتی چشم بستن و دل گشودن و یک جرعه خیال تو را نوشیدن ،چنان سرمستم میسازد که تارهای عنکبوت زمان و حباب مکان را ،میشکند اشتیاق، و پروانه ی جانم را مینشاند ،پای رخسار لطیف و نازکتر از گلبرگهای روییده در حیات جاری نگاهت.عشق را با تو میتوان فهمید ،آن شور بی نهایت را ،که از ذهن و خاطرات جدایت میسازد و مینشاندم پای اکنون.عشق را میتوان نقاشی کرد پای لبخند مستور تو که برق چشمانش ،میدرخشاند رویاهای نهفته در شب سیاه دلتنگی را.آخ که چقدر این دلتنگی ها لذت بخش و این بیقراریها..قرار میشود .عطر زندگی میدهد حضور جاودان نفسهایت در کوچه های شهر دل.آغوش تو تنها دریچه ایست که میرهاندم از این پیله ی حجاب بین من مانده در تردید و فراق و تنهایی تا خویشتنی که همچون قطره های نور در خورشید نام تو هویت یافته به انسان بودن
رضا3/18

+ نوشته شده توسط رضا در پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۶ و ساعت 11:51 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:23