شبنم

ساخت وبلاگ

نور مهتاب از رقص پرده و باد به درون خلوت خانه ام میاید و میبرد مرا تا صخره های خیس امواج و خروشانی دل دریا..کوچه ها را به اشتیاق در گذرم همچون قاصدکی که به رفتن در سفر میشود با غوغای نسیم.من به تولد در شبنم به راه میشوم تا طلوع خورشید.گیسوان مواج در تمنای دستانم میشکند،لبانم بر درخشش لباتش محو میشود در طلوع خورشید مهر،نرمی لغزنده ی آغوشش میرباید از شاخه های احساسم غبار دلتنگی.میرسم به غوغا ی امواج دریا و عطش ساحل.دستانم را نور افشانی شبنم سپرده تا قلب ستاره ها و درخشش مهتاب.گم میشوم در شهر گیسوانش هر شب .چشم که میگشایی نگاه میشوم . در زلال نگاهش ماهی های احساسم شنا کنان میلغزند تا طلوع نور.سر انگشتانم همچون شاخه های درختی هر صبح لغزش نگاه تو را میخواند در شعر عاشقی

رضا6/24

+ نوشته شده توسط رضا در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 20:5 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 19:50