رنج،تغییر است از آگاهی اکنون به آگاهی دیگر .حیات و زندگی همانا حرکت است و حرکت تغییری است بین دو حال .زندگی رنج است در جهت کمال و کامل گشتن.و آرامش رقص با تعییر است ،شناور بودن کشتی جان در حرکت از اقیانوس آگاهی.کشتی جسم در محدودیت و ظرفیت است به جهت ابعاد و تناز ولیکن انسان چون در اقیانوس است و اقیانوس در ذات او ،همواره در جهت آگاهی به نامحدودیت است .او نامحدود است در ادراک و فهم و اندیشیدن و خیال و در عمل به دنیای ماده در محدودیت قوانین حاکم بر ماده است.با این توجه که ماده و عمل در آن تحت تاثیر قوانین نیست که قوانین و فرمولها تنها نتیجه ی آگاهی در تغییر ماست از برداشت و فهم از علتها و معلولها وانسان همواره در حجاب است و هیچگاه نمیشود که حجابی نباشد و خالق و مخلوق یکی شوند زیرا که نامحدود است و ما در محدود ،چون او خالق است و خالق بودن را ناگزیر میسازد از موجودیت مخلوق.
آرامش به معنای سکون و رکود نیست ،یکنواختی و پوسیدگی نیست که آرامش به معنای همراستایی موجودیت است با وجود و این به معنای وجود داشتن سویی بی سوی او نیست بلکه به معنای این مهم است که هر موجودی منحصر بفرد است و در خلقتش بی نظیر و این منحصر بفرد بودن به معنای ،آن است که در بیان کلمه ای از تجلی حضرت احدیت آفریده شده و برای معنای خاصی که هدف از خلقتش ،آشکار ساختن آن معناست.پس در حقیقت وجودش به وجه و به مقصود خاصی توجه شده است که آن وجه و صورت همه در معنای رقص آفرینش اوست.او در همراستایی با آن وجه در ارامش و هوشیاری و مستی است ولکن دیگر وجهایی که تنها محدودیت مخلوق و بیان است را به انکار نیست زیرا که میداند هر مخلوقی همچون تابلوهای نقاشی تنها اثری از خیال نقاش است نه تمامیت نقاش.
رضا6/24
برچسب : آرامش, نویسنده : jonunemehr بازدید : 137