غروب تا طلوع

ساخت وبلاگ

غروب های سرد پاییزی در افق های دور، انگار خیال، از خاطره های بهار شقایق وحشی، قلم مویی ساخته و بوم گنبد نیلی آسمان را به رنگ سرخ، گلبرگهای عاشق نقاشی میکند.پرنده ای میشوم که از حصار زندان "من" رها میشود و موسیقی پرواز اش تسبیح و سرودن ،نامی است که حروف اش در رقصی زیبا ،کلمه هایی را خالق اند که از آن رودهای نور جاری میشود و شب گیسوان ،رخسار مهتاب را بر سجاده ی سینه من جاری میسازد .ماه از عمق اندیشه های من طلوع میکند ،رخسارم پنهان میشود و پنهانم به هویدایی در نواختن تارهای ساز ذکری که از قبله ی جهت دهنده ی نیازها ،آواز را موسیقی میسازد.دلم سفر را مسافر است در قطره های نور مهتاب که میچکد از برگهای خشک پاییزی و میبرد خیال را در رقص رنگها ...جاده نمایان میشود ...سوار بر پرنده ی اندیشه به اعماق درونم سفر میکنم..از چشمانی که در نگاه چشمان تو ..گشوده گشت تا رازهای آفرینش..میلغزم در آرامش خیالت که چشمم را میبندد و دلم را میگشاید به تو

انسان موجودی است در ابعاد متعدد،یک بعد آن غریزه و حواس و کالبد جسمانی اوست ،یک بعد ظرف ادراک و ارتعاش آگاهی، که معنا دهنده ی افعال و اعمال در غریزه و حواس است .بی شک آنچه به حواس و غرایز فرمان و کنترل را خلق و صادر میکند همانا توجه،مشاهده ،شناخت و در نتیجه آگاهی است .آگاهی به معنای حضور در عالمی که به علم ،معلوم گشته و همچون مصالح ساختمانی است که انسان ،جهان خود را بر اساس ان خلق میکند.توجه خود از فهم یک نقصان میاید ،و ایمان به چیزی که این نقصان را رفع مینماید که خود این توجه هم از جنس ادراک و آگاهی است .پس در واقع آنچه که به غرایز و کالبد و حواس فرمان میدهد همانا ،آگاهی است.و آگاهی محصول شناخت و ایمان و علم .اینجا آگاهی به دو بعد تبدیل میشود که این دو بعد بر اساس معیارها ،متفاوت و متغییر میشود.معیارها بر اساس مذهب،دین،باور،اعتقاد،یقین،فرهنگ،سنت و در واقع شناخت شکل میگیرد که بر اساس آن آگاهی ،آنچه در تطابق با آن است خیر و آنچه به مخالفت با آن است شر میشود .اگر چه نکته ی مهم این است که ابزار عمل در هر دو مشترک است و این نحوه ی عمل و چگونگی عمل است که خیر و شر آن عمل را بر اساس نگاه ناظر و مشاهده گر مشخص میکند.

معیارها یا جنبه آسمانی دارد و یا جنبه ی انسانی ،بعد معنوی آن بر اساس باور به دانایی مطلقی که بواسطه ی مطلق بودن و حقیقت داشتن ،خود فاقد هر نقص و در نتیجه هر تغییری است شکل میگیرد و بعد انسانی بر اساس تجربه ها و اندیشه هایی که در طول اعصار یک آگاهی را شکل داده و اهم و مهم نموده است.بعد آسمانی آن در مرحله ی انتشار و بیان به شعبات گوناگون تبدیل میگردد که هر فرقه مدعی این است که حقیقت و درک درست از فرامین و دستورات آن وجهی است که نزد آنان است و بعد انسانی آن بواسطه ی تغییر در اندیشه و خواسته ها و نیازها و مشاهده ها در تغییر و اصلاح .نقطه مشترک در بین تمام این شعبات و فرقه ها یک چیز است ،که همه بر سعادت و آرامش و تکامل و خوشبختی انسان تاکید دارند.و هر گروهی تعریف خاصی از سعادت و خوشبختی دارند که اصل مشترک تمام آنها ،عمل کردن بر اساس دستورات و فرامین و حضور در محیط آگاهی آنان است

بی شک انسان با باورها و اندیشه های متعددی که بر اساس فهم و حواس مبتنی بر علم خود تولید میکند ،هر لحظه در خلق نوعی باور و اندیشه است گاه زمین را مرکز افرینش میداند گاه خورشید را مظهر حیات و ...پس بی شک باورهای ساخت انسان فاقد معیارهای مبتنی بر حقیقت است و هر لحظه در حال تغییر است که این تغییر بیانگر زنده بودن انسانها و اندیشیدن آنهاست .از طرف دیگر قوانین اسمانی بدون استفاده از اگاهی قابل ادراک و فهم و عمل نیست که خود این فهم و اگاهی هم ،بواسطه ی عدم قطعیت و متغییر بودن باورهای انسان به خوبی نمیتواند حقیقت فرامین را کسب نماید .اینجا به نکته ی اساسی و مهمی میرسیم که در کلیه مکاتی اسمانی مشترک است و آن تسلیم است .تسلیم به یقینی که جهل انسان را باور دارد و جویندگی انسان را به نور.تسلیمی از ادراک و یقین به جهل و علمی بر اساس نامعلوم بودن حقایق و لزوم گرویدن به رودخانه ی نوری که قایق دل را به دریای خوشبختی میبرد.درک اینکه تسلیم چه کسی شویم ،کدام راه ما را به سعادت میرساند نیازمند افروختن خورشید درون ،خورشیدی که با کنترل ابزار و در خدمت ابزار خود نبودن از درون تهی میکند اگر جوینده ای باشیم که در اسارت علم و ذهن خود نبوده و همواره پذیرای درک پیامی از خدا و رسول و اولی الامر منکم هستیم .و شناخت آنها در تطابق بودن دستورات با مقام والای انسانیت و درک ارامش درونی و لمس خوشبختی است .نه توهم خوشبختی و ارامش .

رضا9/9 

+ نوشته شده توسط رضا در چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 21:26 |

رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 23:49