بر خلاف تصور انسانها ،عاشق در طلب معشوقی بیرون از خود نیست بلکه او در تقلای ،نمایان ساختن خویش حقیقی است.او معشوق بیرونی را بهانه ای میسازد برای تصویر کردن خویش حقیقی خود و در بیان ،دل خویش به همنشینی با رازی است که در درونش به تقلا بود و با عاشقی به هویدایی رسید. عاشقی یعنی سفری به اعماق وجود و خلقی در عالم ظهور از گنجینه ای که درسفر به ادراک آمد و در شناخت گنجید.و این را پایانی نیست که خود مسیری است برای تمرکز کردن خود به خویشتن .و خویشتن در ورای لحظه ها به نظاره و مساهده ی تغییراتی است که در تلاش برای تطابق با ذات است.
رضا10/21
رقص زمین...برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 123